انسان، غافل و سبك سر است. گاه اهداف، برنامهها و
فلسفه خلقت خويش را فراموش ميكند. با اين غفلت در برابر حادثهها ميشكند و در
هنگام فراواني نعمت، مغرور ميشود و انسانيت خود را ميبازد. قرآن ميفرمايد:
«ان الانسان خلق هلوعاً اذا مسه الشر جزوعاً و اذا
مسه الخير منوعاً»؛[1]
به راستي كه انسان، بسيار آزمند وبيتاب، خلق شده است، چون
صدمهاي به او رسد عجز و لابه كند و چون خيري به او رسد بخل ورزد.
نعمت و نقمت هر دو وسيله آزمايش و امتحان انسان
است. از نظر علي(ع) رياست خوب است اما براي اثبات حق و از بين بردن باطل، براي اين
كه با آن، گرهفاي از مشكلات مسلمانان باز شود.
بنابراين، آن رياستي بد است كه انسان را جهنمي
كند. انسان را به زمين بزند. همينطور بقيه نعمتها مثل پول، علم و ....
براي عارف ، فقر از الطاف خفيه است؛ چرا كه اگر با
فقر بسازد خداوند بر او درود ميفرستد:«اولئك عليهم صلوات من ربهم»؛
اما همين فقر، بعضيها را به كفر ميكشاند:
كاد الفقر ان يكون كفراً؛[2]
گاهي، فقر كفرآور است.
پس نبايد غافل بود كه مشكلات و سختيها همه مقدمه
اين است كه انساني به كمال و فلاح برسد. اگر قران را با تأمل بخوانيم همين نكته را
به روشني از آن در مييابيم؛ مثلاً خداوند در اين آيه شريفه كه در سه جاي قرآن
تكرار شده است ميفرمايد:
«هوالذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي
الدين كله و لو كره المشركون»؛[3]
او كسي است كه پيامبرش را با هدايت و دين درست،
فرستاد تا آن را بر هر چه دين است پيروز گرداند، هرچند مشركان،خوش نداشته باشند.
آري، اين آيت الهي، نويد ميدهد كه دين اسلام به
دست مظلومين و مستضعفين، جهاني خواهد شد، يعني به دست آنان كه هميشه شكنجه شده و
يا كشتهدادهاند، به دست آنان كه در يك دستشان قرآن است ودر دست ديگرشان ولايت، و
همواره در زندگي مظلومند.
در آيه ديگر ميفرمايد:
«و لقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض
يرثها عبادي الصالحون»؛[4]
در حقيقت، در زبور، پس از تورات، نوشتيم كه زمين
را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.
يقيناً فرد صالح از نظر قرآن آن است كه در يك دستش
قرآن و در دست ديگرش عترت باشد.
رسول اكرم(ص) فرمود: منظور از «بندگان صالح» ،
شيعياناند. آري، به دست اين شيعه و با رهبري وليعصر (عج) پرچم اسلام در روي كره
زمين برافراشته ميشود.
قرآن در جاي ديگر اسم همين شيعه را مستضعف گذاشته
است.
حكيمه خاتون ميگويد: وقتي حضرت وليعصر (عج) به
دنيا آمد امام حسن عسكري(ع) فرمود: عزيزم را بياور. پاره ماه را سر دست گرفتم و
آوردم خدمت آقا بلافاصله اين آيه را خواند كه:
«و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و
نجعلهم الائمه و نجعلهم الوارثين»؛[5]
و خواستيم بر كساني كه در آن سرزمين، فرو دست شده
بودند منت نهيم و آنان را پيشوايان مردم گردانيم و ايشان را وارث كنيم.
خداوند خواسته است كه پرچم اسلام به دست مستضعفين
در روي كره زمين برافراشته شود. و مستضعف حكومت جهاني پيدا كند. قوانين اسلام
سرتاسر جهان را بگيرد. از اين كه قرآن اين همه تكرار ميكند كه:
حكومت، از آن مستضعفين خواهد بود. نكتهاش اين است
كه: اي شيعه! از ابتدا مظلوم بودهاي، از روزي كه پيغمبر اكرم(ص) از دنيا رفت و
سقيفه بنيساعده تشكيل شد 114 نفر از عاقلان، عالمان و فهميدهها با سقيفه
بنيساعده مخالفت كردند، از جمله: اباذر، سلمان،عمار و .. و زناني چون: زهرا،فضه
خادمه،ام سلمه و ... .
اين 114 نفر گروهي شدند به نام«حزب الله» و از
همان آغاز تشكيل شهيد دادند و زجر كشيدند،محسن سقط شد. زهرا رنج كشيد،
اميرالمومنين(ع) در بدترين وضعيت قرار گرفت، در مقابل چشمانش زهرا را زدند و ساكت
ماند و خود آن بزرگوار فرموده است: سختترين لحظه براي من زماني بود كه در مقابل
ديدگانم زهرا را زدند و من هيچ نگفتم.
در نهجالبلاغه ميفرمايد: 25 سال صبر كردم مثل
كسي كه استخوان در گلو و خار در چشمش باشد.
شيعه تا كنون شكنجههاي فراوان ديده، ظلمهاي
فراوان كشيده است، قضيه كربلا و ... تا سرانجام اين جنگ تحميلي به جرم شيعه بودن
از طرف استكبار به شما تحميل شده است، يا واقعه جمعه خونين مكه به همين علت اتفاق
افتاد.
خداوند ميتواند بدون اين دردسرها و مشكلات دين
خود را در جهان پياده كند و پيامبرش را به تمام دنيا مسلط نمايد و ... اما سنت خدا
اين است كه: انسانهاي لايق به كمال برسند. به قول شهيد مظلوم بهشتي(ره): «بهشت را
به بهاء دهند نه به بهانه». اگر بهشت ميخواهي، اگر لقاي پروردگار را ميخواهي
بايد سختي بكشي. باز قرآن ميفرمايد:
«فان مع العسر يسري، ان مع العسر يسري»؛[6]
از اين بحث مختصر به دست مياوريم كه موفقيت هر
انساني- از جمله مديران و كارگزاران- در گرو اين است كه بدانند در قاموس
خلقت،امتحان و آزمايش وجود دارد و اساساً خداوند متعال، انسان را به گونهاي
آفريده است كه با«امتحان» به رستگاري ميرسد. حال كه چنين است بايد به مقام و
موقعيتي كه در اختيار ما گذاشته به عنوان يك وسيله آزمايش و امتحان بنگريم و
بكوشيم با برنامهريزي، عقلانيت و توكل به خدا به مردم خدمت نماييم. اگر چنين
كنيم، اداره و سازمان خود را به عبادتگاه تبديل كردهايم، چرا كه بزرگترين
عبادت،خدمت به خلق خداست.
پي نوشت ها:
[1]. معارج(70)آيه20.
[2]. بحارالانوار،ج72،ص29،ح26.
[3]. توبه(9)آيه33.
[4]. انبياء(21)آيه 105.
[5]. قصص(28)آيه5.
[6]. پس بدان كه با دشواري، آساني است. آري، با
دشواري آساني است.